تحميل كتاب گام زدن بر یخهای نازک نمایشنامه در چهار پرده pdf
الكاتب: آراز بارسقیان
التقييم:3.68
یک تراژدی ایرانی در چهار پردهی دربارهی تئاتر و هنرمندان تئاتری.
از پشت جلد کتاب
«…تئاتر برای من چیست؟ یک مفهوم ذهنی یا ساختمانی باشکوه؟ به چه راهی باید رفت، نمیدانم ساختمان باشکوهی که هر روز از آن بالا میروی و بالا میروی. آنقدر بالا که دیگر زیرپایت را نمیبینی. سرت گیج میرود و سقوط میکنی… از جایت بلند میشوی و فکر میکنی دوباره باید بالا بروی…»
ـ حسن گلشن
«…انقطاع ما وقتی فاصلهی بین آینده و زمان حال رو میبُریم یعنی انقطاع، حتی وقتی از زمان آینده هم میبُریم یعنی انقطاع. این تعریفیه که من دارم. در اصل انقطاع یعنی فقط و فقط فکر کردن به زمان حال و این یعنی خودخواهی…»
ـ فریدون فرخ
«…زمان میگذره و ما باید بگذریم. نمیتونیم تا ابد وایسیم و درجا بزنیم و انتظار داشته باشیم که بقیه هم مثل ما همین قدر صبر و تحمل داشته باشن. همه چی تو یه لحظه شروع میشه، عوض میشه و تموم میشه. یه لحظهای که درست اندازهی یکی از این دونههای شنه. یکی از دونههایی که وقتی توی ساعته احساسش نمیکنی. ولی وقتی ساعت میشکنه میبینی همون یه دونه شن چقدر ظریف و حساسه و تو هوا گم میشه…»
ـ نگار جاهد
«…حسرت… حسرت دوست من… من چهارده سال از عمرو بیهوده ریختم پای چیزی که امروز به نظرم فقط یه فریب زیبا بود. وقتی آدم اشتباهی به این بزرگی مرتکب میشه مدتها طول میکشه تا با خودش کنار بیاد. شب و روز کارش میشه سرزنش کردن خودش…»
ـ جهانشاه فرزین
«…یعنی میشه؟ امسال کار میکنیم، سال دیگه باز کار میکنیم، آدمای جدید به ما اضافه میشن، نمایشنامه پشت نمایشنامه، اجرا پشت اجرا، یه روزی شما همهی کارای چخوف رو اجرا میکنین، بعدش یه روزی از من و کارام خسته میشین، اون موقع با هم میگردیم دنبال نمایشنامهنویسای جدید، هر کسی که تو دنیا یه کار خوب برای تئاتر مینویسه… یعنی میشه؟»
ـ احمد لنکرانی





