تحميل كتاب کاجهای زرد pdf
الكاتب: پونه ابدالی
التقييم:3.06
راویان داستانهای کاجهای زرد اغلب انسانهایی هستند که در مواجهه با یک موقعیت خاص مجبور به تصمیمگیری میشوند و البته گاهی این موقعیتها هستند که تصمیم آدمها را دچار خلل میکنند و آنها مجبورند تن به آن چیزی بدهند که شاید خودشان خیلی تمایل به انجامش ندارند. آدمهای این قصهها با اینکه ممکن است تنها نباشند اما وجه «تنهایی» آنها پررنگتر از وجه «اجتماعی» زندگیشان است. در این مجموعه مانند مجموعه قبل، پونه ابدالی نیمنگاهی هم به مسائل اجتماعی و حوادث پیرامون آن دارد مثل مهاجرت، خرافات،اعدام و … .
« هیچ کدام از لامپهای تزئینی روی بنا درست کار نمیکرد، بارها سیم کشیها را چک کردیم. لامپ ها فقط یک روز روشن میماندند و بعد ساعت یازده همان شب خاموش میشدند. من تازه بعد از سه سال این موضوع را فهمیدم، وقتی روز اول یک برقکار آوردم تا سیمکشی کل ساختمان را وارسی کند دیدم که همسایهها چطور بهم نیشخند زدند. لابد انتظار داشتند که تا به حال من فهمیده باشم که عوض کردن لامپ چارهی کار نیست. اما من نفهمیده بودم. کلاً آدم بیدقتی هستم. شاید بهخاطر همین نفهمیده بودم یا شاید اصلاً برایم مهم نبود که چرا چراغها درست کار نمیکنند. ولی حالا که مسئولیتش گردنم بود حس میکردم باید دقتم را بیشتر کنم، اما طرح عوض کردن سیمکشی و راست و ریست کردن لامپها با شکست مواجه شد. بههرحال باید درست میشد، حتما یک برقکار در این شهر بود که میتوانست مشکل را پیدا کند و این موضوع واقعا آنقدر کوچک و بیاهمیت بود که نمیشد به راحتی از آن گذشت.» (از داستان شولا)