تحميل كتاب پیروزی بر شب pdf
الكاتب: J.A. Christiaens
التقييم:3.62
برای لحظهای تصور کنید که دیگر نمیتوانید چیزی را ببینید. تاریکی و سیاهی مانند شب همهجا را فراگرفته است و حال باید بتوانید با این وضعیت کنار بیایید. چه میکنید؟ آیا گوشهای مینشینید و در دنیای غم و اندوه فرو میروید یا به دنبال راهی میگردید تا برای این تاریکی پیروز شوید؟
این همان کاری بود که لویی بریل انجام داد. او را مخترع خط نابینایان میدانند. وقتی که لویی کوچک بود بر اثر سانحهای ابتدا کم بینا و بعد نابینا شد. او حمایت خانوادهاش را از دست نداد و کشیش دهکدهشان بود که او را به ادامه دادن تحصیلاتش تشویق کرد. وقتی به مرکز نابینایان در پاریس رسید، مجبور بود با الفبای دشوار برجستهای درس بخواند اما بعد از مدتی این الفبا را اصلاح کرد و به نوعی الفبای شش نقطهای خودش را ابداع کرد. او به این صورت توانست موفقیت و پیروزی بر شب را رقم بزند. پیروزی بر شب سرگذشت او از دوران کودکی تا زمان حادثه و بزرگسالیاش است.
جملاتی از کتاب پیروزی بر شب
او شانزده سالش بود که لویی به دنیا آمد. هنگام تولد آنقدر ضعیف بود که کسی خیال نمیکرد زنده بماند. کاترین مواظبت از او را بر عهده گرفت و شبهای متوالی کنار گهوارهی او بیدار ماند.
لویی حالا سه سال و شش ماه داشت و چندان درشت نبود اما خیلی سرحال و سرزنده بود. موهای بور و فرفری داشت و چشمهایش از فرط هوشیاری میدرخشید. در کنار خواهرش که کلاه سفید زیبایی به سر داشت، جست و خیز میکرد. لویی در طویله با افتخار چهارپایهی شیر دوشی را برای کاترین میآورد و در آوردن سطل شیر به خانه کمک میکرد. وقتی هر دو به مرغدانی میرفتند، او با شادمانی با دستهای کوچکش، برای مرغها دانه میریخت و خواهرش به او میگفت «دونهها رو دور و بر نریز، حروم میشن»
لویی میگفت «میخوام جوجههایی که دورتر ایستادن هم چیزی گیرشون بیاد، مرغهای گنده این جلو نمیذارن چیزی به اونا برسه»