تحميل كتاب پریفراموشی pdf
الكاتب: فرشته احمدی
التقييم:2.69
مردی شده بود با شنل کهنه که پارگیهای زیاد، چیزی از حجاب و مخفیگری برایش باقی نگذاشته بود. از چشم دواندناش شناختماش، و او مرا به جا نیاورد. به تخته سنگی تکیه داده بود و به سیاهی زیر پایش نگاه میکرد.
برق شهر قطع بود و زیبایی شبهای تهران بی آن همه نقطه ریز روشن، رهگمکرده و خاموش، مردی را به انتظار ظهور، به تختهسنگی صاف و کمیاب میخکوب کرده بود.
پرسیدم
- دنبال کسی میگردی؟
- دیگر خیال آشنایی با هیچ زنی را ندارم