تحميل كتاب پرواز با پاراموتور را دوست دارم pdf
الكاتب: علی آرمین
التقييم:2.71
پاهای عباس روی زمین کشیده می شد و از تیر برق دورتر می شد. پیرمرد کاملاً وارد تاریکی شده بود و اصلا هیچ جای بدنش پیدا نبود. خارها به پای عباس فرو می رفتند و پاراموتور داشت از دستش رها می شد. بالاخره کم آورد و دستش از پاراموتور جدا شد. فریاد می زد و از پیرمرد می خواست که آن را برگرداند.