تحميل كتاب پرتره pdf
الكاتب: Nikolai Gogol
التقييم:4.00
مهتاب آنچنان در تار و پود پارچهٔ سفید نفوذ کرده بود که گویی آن چشمناک هولناک حتی از ورای پارچه نیز قابل مشاهده بودند. با وحشت فراوان به پارچه خیره شد. گویی سعی داشت به خود بقبولاند، آنچه که میبیند، حقیقت ندارد اکنون پرتره را به وضوح میدید. دیگر پارچهای روی آن وجود نداشت. پرتره آشکار و روباز آنجا بود و چشمان پیرمرد مستقیما به وی مینگریستند. نگاه پیرمرد تا اعماق وجودش نفوذ میکرد. ناگهان با وحشت بسیار مشاهده کرد که پیرمرد به حرکت درآمده و با دو دست به کنارههای قاب چنگ زد. کم مانده بود از ترس قلبش از حرکت باز ایستد. ویرمرد خود را بالا کشید و در حالیکه هر دو پای خود را از قاب خارج میکرد، با حرکتی سریع به کف اتاق پرید