تحميل كتاب پایان روز pdf

تحميل كتاب پایان روز pdf

الكاتب: محمدحسین محمدی

التقييم:3.40

تاريخ النشر: 2018
Goodreads

این رمان درباره یک کارگر مهاجر است که سال‌ها در تهران مشغول به کار است. او در یک کارگاه کار می‌کند و باخبر می‌شود که یکی از نزدیکان و عزیزانش در حال مرگ است. بر عهده این کارگر است که برای فرد در حال مرگ، کفن خلعتی تهیه کرده و…
در بخشی از کتاب می‌خوانیم سر راهش اول آفتابه کهنه پلاستیکی را که تا نیمه آب داشت برداشت و دست‌هایش را در کرت نزدیکش شست و بعد آستین‌هایش را که پایین آمده بودند، تا بالای آرنج‌هایش دوباره بر زد و به طرف بالاخانه به راه افتاد. سر راهش اول آفتابه را از آب‌دان پر آب کرد و آن را همان جا پهلوی آب‌دان ماند و بعد دست‌به‌کمر، از سمت راست، از زینه‌ها بالا رفت و در دهلیز بالاخانه گم شد.

وقتی با سطل توس‌دار شیردوشی برمی‌گشت، کمی در برنده ایستاد و باز از بالای دیوار حویلی و دیوارهای ریخته باغ خشک حاجی برات به طرف قشلاق دید. در دورها چند بچه به دنبال هم می‌دویدند. بوبو فکر کرد ناخورده‌ها چرا به مکتب نمی‌روند. حالی شکر که مکتب‌ها باز استند. و فکر کرد بعد از گریختن طالب‌ها آمدن این بین‌الملل چه‌قدر خوب شد در مزار. شاجان با همان چند صنف درس خواندنش در ایران، حالی معلم شده است. شکر که آرامی شد. شکر که آزادی شد. آن‌وقت‌ها دختر از خانه برآمد نمی‌توانست هیچ، مگر حالی در خانه هیچ‌ بند نمی‌شود؛ یا در مکتب است و یا در شهر و بازار. نمی‌فهمم بهانه است، یا به‌راستی که می‌خواهد درس بخواند. این بچه ناخورده هم از ایران پس نیامد.