تحميل كتاب نامه نانوشته pdf
الكاتب: ابراهیم دمشناس
التقييم:3.00
در بخشی از این داستان فارسی آمده است
«… با سر رفتم سمت اتاق که لنگههای روی همش نوار روشنش را میفشردند. نوار را پهن کردم لنگههای در محکم به ستون کوبید. کلید زدم نور فانوس زیر روشنایی چراغ مُرد. هرچه داشتم و نداشتم از کتاب و دفتر و کاغذ و دست خط توی صندوقی زیر تختخواب سیمی بود. آن را بیرون کشیده و تکتک نامههایی را که نسخه برداشته بودم از نظر گذراندم. باید زود پیدایش میکردم چون این تنها نامهای بود که من خودم نوشته بودم. یکی دو پیشنویس اولیهاش را پیدا کردم اما نسخهای که من بریدم، خیلی سرتر بود، اینقدر خام و آبکی نبود ولی نزدیک بود به همینکه کرتا خواند، اما چیز دیگری بود. پیدایش نمیکردم. واقعاً آبکی نبود که بگویم یک قطره آبشده بود و باقی قضایا. بهعنوان اولین نامۀ خودم هوایش را داشتم، نسخهای قرص بدون اختلاف قرائت از آن برداشته بودم. نقطۀ عطفی در تاریخ نوشتن من بود و حالا کور شده بود و مرا نمیدید چشمکی بزند از ناجایی که بود برش دارم و سر جایش بگذارم. لای کتاب و دفتر ریاضیات هم نگاه کردم. آخرین دسترنجهایم را لای آن نگهداری میکردم، کتابی که کنجکاوی کسی را برنمیانگیخت یا کسی آن جربزه را نداشت خود را درگیر اعداد آن کند. از کتابهای دیگر هم سر درنیاورده بود…»