تحميل كتاب ناتمام pdf
الكاتب: مسعود فروتن
التقييم:3.00
… از نُه سالگی توی خیابون ری، تو یه تعمیرگاه کار کردم. روی پاهای خودم تونستم بایستم و به این زندگی، که دارم، برسم. من تکتک آدمها رو با یه نگاه میشناسم؛ امیدوارم ایندفعه اشتباه کرده باشم و نسرین جنبهش رو داشته باشه، که فکر میکنم نداره. بدون مشورت با من و خواهرت رفتی زن گرفتی، گفتیم خب، عشق و علاقه است، چی میتونیم بگیم؛ بدون مشورت با ما و پدر و مادرت، مهریهای به اون سنگینی تعیین کردی، باز هم حرفی نزدیم. فقط من ازت پرسیدم فکرات رو کردی؟ گفتی بله. مطمئنم که بهش فکر نکردی. حالا از اونها بگذریم، حالا زن خوشگل و جوونت رو فرستادی توی قاب تلویزیون، گذاشتی توی ویترین؛ آخه بیغیرت، من نگران زندگیتم…