تحميل كتاب مشق شب pdf
الكاتب: Mostafa Mastoor
التقييم:3.20
اوایل خیلی کند بود. هر کار، انگار سال ها عمر داشت. وقتی دست ام را بالا می آوردم تا پیشانی ام را پاک کنم، مثلا، انگار ساعت ها طول می کشید. وقتی می نشستم. می خوابیدم. می دویدم. عصر ها تمام نمی شدند انگار. بس که طولانی بودند. و کوچه ها چه قدر دراز. وقتی از درخت بالا می رفتیم چه قدر بلند بود درخت. تا آسمان بالا رفته بود انگار. مادرم توی آشپزخانه انگار هزار سال طول می کشید تا قابلمه ای را روی اجاق بگذارد یا ظرف ها را بشوید یا اتاقی را جارو بزند. مشق می نوشتم و نمی دانم چرا تصمیم کبری تمام نمی شد. انگار صد صفحه بود. هزار صفحه بود. کلمات اش کش می آمدند انگار. و دست های کوچک من که که ورق می زدند یا صاف می کردند گوشه های کاغذ را، زود خسته می شدند. حالا نمی شوند. هزار بار شنیده بودم داستان اش را، اما نمی دانم چرا هربار که می خواندم اش ـ سر کلاس یا خانه فرقی نداشت ـ یا مادرم از روی آن به من املا می گفت، یا از روی کلمات سخت اش ده بار می نوشتم، گریه ام می گرفت. بی خودی. حالا نمی گیرد. حسنک کجایی؟ من گرسنه ام…