تحميل كتاب مرگ پایان کبوتر نیست pdf
الكاتب: پرویز کلانتری
التقييم:1.70
سالها پیش کودکی با قطعه ذغالی توی کوچه روی دیوار خانهشان نوشت اگر میخواهی مرا بشناسی سر این خط را بگیر و بیا. او خط را پیچاند و پیچاند و رفت روی دیوار کناری و بعد روی دیوار همسایه رفت تا انتهای کوچه و خط را ادامه داد تا کوچههای بعدی. تا اینکه ناگهان متوجه شد در یک محله غریبه گم شده است. شروع کرد به گریه و زاری. چون گم شده بود. البته طبیعی بود که سر آن خط را دوباره بگیرد و برگردد سر جای اول. ولی از آنجا که خطها را در هم پیچانده بود دیگر نمیتوانست این کار را انجام دهد.
حالا ببینیم قضیه چه بوده است؟ اصلاً کسی قرار نبود این بچه را بشناسد که سر آن خط را بگیرد و آن را دنبال کند تا بداند این بچه کیست؟





