تحميل كتاب ماه مهربان pdf
الكاتب: مرجان فولادوند
التقييم:2.00
قبلتر از اینها، ماه همهی آدمها را میشناخت. آخر آنها هم وقت داشتند که با او بازی کنند. یا برایش چیزی بفرستند. مثلا دختر کوچولویی بود که روی بادبادکهایش خورشید نقاشی میکرد و آنها را میفرستاد برای ماه. یا پسربچهای که گم شده بود و دنبال ماه راه افتاده بود، تا برود و خانهشان را پیدا کند. قبلترها ماه مهربان کلی خاطره داشت که از آدمها تعریف کند. اما حالا اوضاع خیلی فرق کرده بود. بزرگترها همیشه گرفتار و مشغول بودند و کوچکترها هم مشق مینوشتند، یا تلویزیون تماشا میکردند… ولی آن شب فرق داشت. یک پسر کوچولو با صورت سفید و لپهایی گل انداخته به ماه نگاه میکرد…