تحميل كتاب قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار pdf
الكاتب: Mohammad Ali Jamalzadeh
التقييم:3.54
زینا (تازهعروس) پرسید امشب چکار میکنیم؟ گفتم چطور چکار میکنیم، مقصودت چیست؟ گفت تو خانه که نمیتوان ماند، آدم دیوانه میشود. گفتم چرا نمیتوان در خانه ماند؟ گفت مگر ما زندانی هستیم، تو خانه ماندن که معنی ندارد و مرسوم نیست. گفتم مثلاً میگویی چکار کنیم؟ گفت من چه میدانم، تو باید تصمیم بگیری. گفتم والله من عقلم به جایی نمیرسد. خودت چه فکری میکنی؟ گفت برویم سینما. گفتم برویم سینما. رفتیم سینما. همینقدر بگویم که خوش نگذشت و اوقات تلخ به منزل برگشتیم. اوقاتمان (بیادبی میشود)… مرغی بود و با هم حرف نمیزدیم. زینا به حرف آمد و گفت تقصیر تو بود. بدون آنکه نگاهش بکنم پرسیدم چرا تقصیر من؟ گفت چرا مرا به این سینما بردی؟ دیدم سر ستیزه دارد. جواب ندادم. برآشفت که چرا جواب نمیدهی. خلاصه آنکه ناسازگاری شروع شد و دوره قهر و آشتی مانند شب و روز توالی غیرمطبوعی پیدا کرد… ؛