تحميل كتاب فهرست حسرتها pdf
الكاتب: شهلا حائری
التقييم:4.00
باران همچنان به جان درختان برهنه افتاده و تازیانهشان میزند. باد نیز همدست باران شده و تا آنجا که در توان دارد میتازد. خیابان را مه گرفته. چترهایی به سرعت به این سو و آن سو میدوند. چترش را به سختی باز میکند و راه میافتد. باد، آن را پس میزند و به عقب میراند. یک آن احساس میکند که چترش با باد بلند میشود و به هوا میرود. اگر باد شدیدتر میوزید، شاید تمام آدمهای کوچه با چترهایشان بلند میشدند و پرواز میکردند. یاد نقاشی سوررآلیستی رنه ماگریت میافتد قطرات باران به شکل انسانهایی سیاهپوش در آمدهاند که بر زمین میبارند. (برگرفته از متن) این رمان روایت یک زندگی از دو نگاه است. زندگی با خوشیها، خاطرهها، سوءتفاهمها و حسرتهایش. رمانی است از ناگفتههاو سکوتها و لب گزیدنها. رمانی از عشق و روزمرگی وتنهایی و امید. رمانی از ایامی که میگذرد و گاهی ما را جا میگذارد.