تحميل كتاب غرش دریا pdf
الكاتب: حسن اصغری
التقييم:3.00
آنها توی آب پرتلاطم مرداب پیش می رفتند. دکتر به کومه های ابر سیاه نگاه می کرد که آرام آرام با چرخش باد، فرو می افتادند روی خوشه های سبز نیزار.
خوشه ها موج موج می خوابیدند و بر می خواستند و آب را به آسمان می پاشیدند.
آب دیوار دیوار از پهنه ی مرداب کنده شد . به هوا پرکشید و فرو افتاد. قایق ها سوار شیب دیوار های آب، بال بال می زدند. صد ها پهنه ی پارو به سر دیوار های آب کوبیده می شدند. دکتر نعره کشید((بکوبید بکوبید.))
تندباد، آب مرداب را به سیلاب چسبانده بود. قایق ها سوار موج ها جست و خیز کنان می لغزیدند درون نیزار در هم شکسته و واژگون می شدند. یک کوهه ی آب بالا آمد و قایق دکتر را واژگون کرد.دکتر عربده بی کلام کشید که در باد پیچید و به گوش همه رسید.
-تکه ای از فصل بیستم