تحميل كتاب شهرهای گمشده pdf
الكاتب: آیدا مرادی آهنی
التقييم:3.53
آنجا ايستاده بود و از زير چتر و پشت دانههای برف عابرهای آخر هفته را تماشا میكرد. به صدای خندههايی كه شادی برف درست كرده بود گوش میداد. و تا پايين خيابان را پر از شور روزی بیپايان میديد. كاش محيا زود برسد. فكر كرد حالا او و محيا قرار است تمام اين زمستان روی برفها قدم بزنند، صبحهای زود كنار سنترال پارك بدوند، و مثل بعضی وقتها محيا بیهوا به چيزی بخندد و او كه نمی داند خودش از چی خندهاش گرفته خيره در آن چشمها بپرسد چی شده. از ظلمت زندگی كم نشده بود، فقط شايد كيفيتش با قبل فرق داشت، اما او و محيا میتوانستند در تاريكترين قسمتهای زندگی همديگر خوشحالترين آدمها باشند؛ و مگر آدم ديگر چه میخواهد؟