الكاتب: محمدعلی مهماننوازان
التقييم:0.0
تاريخ النشر: 2016
بیرون که رفتند، مگ از سر تنفر فریاد فروخوردهای کشید؛ تمام کرمهای خاکی حیاط روی پله خزیده و همانجا مرده بودند. محوطهی چمنکاری حالا صرفاً حالت اسفنجی نداشت، بلکه خیس آب بود و مثل باتلاقی لجن گرفته بهنظر میرسید