تحميل كتاب دو تا نقطه pdf
الكاتب: پیمان هوشمندزاده
التقييم:2.70
دوربینآوردیم و نشانشدادیم. خوب نگاهکرد و بعد بیسیم خواست، با خورشید حرف میزد. چیزی هم مینوشت. نفهمیدیم چه میگفت، از رمز دیگری استفاده میکرد. تمام که شد همه بلندشدند و از تپّه پایینرفتند. سوار ماشین شدند و راهافتادند بهطرف همان دو لکّه. با چشم دنبالشان کردیم. غباری پشت سرشان بلندشدهبود. کوچک میشدند، آنقدر که مجبور شدیم با دوربین دنبالشان کنیم. بعد، دوربین را رهاکردیم و دیگر نگاهشان نکردیم.