تحميل كتاب خروج pdf
الكاتب: علیرضا سیفالدینی
التقييم:2.00
علیرضا سیف الدینی
خروج از روزهایی که من مدرسه رو میشوم و برادرِ کوچکم همیشه سر سفره ی شام لقمه دردهان خوابش می برد و مادرم کنار سفره برایش رختخواب می اندازد، شروع نمی شود. خروج از آن روزهایی هم که من هنوز به دنیا نیامدهام و پدر و مادرم، که در شناسنامه هایشان با هم همسن اند، در آن روزهایی که تبریز از نظر اجتماعی و سیاسی روزهای سختی را از سر می گذراند، ده دوازده ساله اند و سال ها باید بگذرد تا همدیگر را پیدا کنند و اول خواهر مرحومم به دنیا بیاید و بعد خواهر دیگرم و بعد من و برادرم، شروع نمی شود. خروج از زمانی شروع می شود که تمامِ روی زمین آب است تا چشم کار میکند. بعد کبوتری از راه می رسد و صورت های گوناگون تبریز را نشانم می دهد که هر کدام انگار از زیر ابرهای تیره همچون دور تند فیلمی میگریزد و شهر مدام ویران می شود و آباد می شود و، شاید در این گشت و گذارها پدر و مادر ده دوازده ساله ام را به طور تصادفی در کوچه و خیابانی از کوچه ها و خیابان های تبریز می بینم بی آن که بشناسمشان و بی آن که بدانم سال های سال بعد آن ها روزی همدیگر را پیدا می کنند و در خانه ای در محله ی دوهچی ساکن می شوند و من بعد از دو خواهرم به دنیا می آیم و سال ها سال بعد خروج از دل خاطره های مربوط به گشت و گذارهای ذهنی و عینی و از خلال کتاب هایی که خوانده ام متولد می شود و رمانی می شود از صورت های تبریز و من و هرآن چه آن کبوتری که صورتِ واحدی دارد و گاهی پیدا و گاه ناپیدا میشود نشانم داده است.