تحميل كتاب حوالی ۴ پل pdf

تحميل كتاب حوالی ۴ پل pdf

الكاتب: سمیرا هاشمی نعمت‌آبادی

التقييم:4.00

تاريخ النشر: 11-2019
Goodreads

پل، نماد توسعه است. این صدوچهل‌وچهار صفحه می‌خواهد همین را بگوید. این چند خط قرار است پلی باشند بر این شمارۀ حوالی و همۀ این حرف‌ها را سریع‌تر به شما بزند. ما هم مثل شهردار سابقِ تهران معتقدیم «با احداث این پل شاهد کاهش مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا، صرفه‌جویی در وقت و اثرگذاری مثبت در روح و روان مردم خواهیم بود». پس می‎توانید برای اینکه در وقت صرفه‌‎جویی کنید، مصرف سوخت و آلودگی هوا را کم کنید و اثر مثبتی هم در روح و روان مردم بگذارید، سریع از این حوالی بگذرید که پل جای ماندن نیست.

«پل» هم مثل «ترمینال» مکان به‌حساب نمی‎آید؛ نامکان است. به‌ظاهر موضوع مناسبی نیست برای مجله‎ای که مدعی است می‌خواهد از «فضای اطراف» بگوید؛ اما ناچاریم. پل در شهرها مهم است. نمره‌ای با ضریب بالا است در کارنامۀ مدیران شهری. محمدباقر قالیباف، غلامحسین کرباسچی و غلامرضا نیک‎پی شاگرد اول‌اند و دو سه شهردار اخیر تهران، همگی مردود. نجفی تنها تعمیر پل کریمخان در کارنامه‏اش است و حناچی حذف پل گیشا.

می‎دانیم که ممکن است تصور ما از پل با تصور مدیران شهری تفاوت داشته باشد، اما هردومان دربارۀ پدیدۀ یکسانی حرف می‎زنیم. پل برای آن‎ها میانبر است و به ظاهر پیونددهندۀ دو فضا؛ در این حوالی پل‌ها گسست‎دهنده‌اند. برای خیلی از ماها آشکارکنندۀ شکاف‌اند؛ شکافی که مدام و پیوسته بیشتر و بیشتر می‌شود.

اما پل نه‌فقط برای ساکنان تهران و ایران، که برای جهان مهم است. جهانِ توسعه‌یافته، جهان پُرپلی است. همان‌طور که جهان پراتوبان و پرماشینی هم هست. به همین خاطر سطح رقابت بالاست و پل‏سازها فقط برای پیشی‌گرفتن از پیشینیان خود تلاش نمی‎کنند. باید در سطح جهانی درخشید و به همین‌خاطر، «این پروژه در بخش کیفیت و طراحی، قابل عرضه در بین‌الملل است. از این رو به همۀ مردم تهران و مسئولان این پروژه تبریک می‌گوییم.» این‌ها را محمدباقر قالیباف حین افتتاح پل صدر گفته است. هر چند با چند جمله پس‌وپیش و جابه‎جایی چند واژه، ممکن است همین مفهوم را از زبان مدیران شهری دیگری هم نیز شنیده باشید. سازه‎هایی که برای نشان‌دادن به جهانیان ساخته می‎شوند و کارآیی‌اش برای ساکنان محیط اطراف، در اولویت بعدی است.

در این رقابت جهانی، حریف اصلی در همسایگی‌مان خانه دارد. همواره نیم‌نگاه مدیران شهری، شهرسازان و حتی ساکنان شهرمان به ترکیه است. در حوالی پل، دست‌کم پنج متن به دستمان رسید که از استانبول و پل‎هایش نوشته بودند؛ البته در ادامه خیلی دنبالش نگردید. استانبول هم درست مثل تهران شهری پل‌دار است و درنتیجه توسعه‎یافته. پل‌هایش تمامی ندارد و توسعه‎اش هم. آن‌ها می‌خواهند شکاف بین آسیا و اروپا را با پل‎ها به هم بدوزند. تنگۀ بوسفور سالانه با پل‌های جدید تنگ‎تر می‏شود. هر چند بعضی‌ها به این روند اعتراض دارند و «ما در حال رسیدگی به اعتراض‌ این‌هاییم، اما پل سوم را خواهیم ساخت» گویندۀ این جمله اردوغان است.

در فیلم مستند اکومونوپلیس که به‌معنای «شهر بی‌مرز» است، کارگردان ترکیه‏ای می‌خواهد نشان دهد که پل‌ها چگونه مرزها را می‎درند و شهر را تبدیل به هیولایی بی‎شاخ‌ودم می‎کنند. کارگردان، خود از منتقدان سیاست‌های توسعه‎ای این‌چنینی است. از نظر منتقدانِ احداث پل‌ها، آنچه در استانبول اهمیت دارد، پل نیست؛ بزرگ‌راه‎‌هایی است که به آن وصل می‏شود. سابقۀ ساخت پل در استانبول نشان می‌دهد که هر پل جدید یا هر مسیر عبوری تازه، ابتدا کمی از ازدحام را کم می‎کند اما باعث می‎شود مردم بیشتر به رانندگی با خودروی شخصی روی بیاورند. همین باعث می‎شود بخشی از ظرفیت ایجادشده به‌سرعت اشغال شود و در طولانی‌مدت هم سروکلۀ مراکز خرید، خانه‎های مسکونی و مراکز تولیدی در زمین‎های خالیِ اطراف مسیرهای تازه پیدا می‏شود. آن‌ها هم ترافیک جدید خود را به شبکۀ حمل‎ونقلی اضافه می‎کنند. بنابراین هر جادۀ جدیدی ترافیک جدید به‌وجود می‎آورد.

*

حوالی مجلۀ مطالعات شهری است که بیش از آنکه دانشگاهی باشد، خیابانی است. از محیط آزمایشگاهی خارج شده است و در معرض باد، باران، نور مستقیم و همۀ مخاطراتی قرار گرفته که ما را در شهر تهدید می‎کند. دانش، ابزار قدرت است و با محصورشدن مطالعات شهری در دانشگاه، کم‌کم ساکنان شهر که باید صاحبان اصلی این قدرت باشند، از آن دور نگه داشته شده‌اند. سال‌هاست که نگاه نخبه‎گرا بی‌توجه است به مفهومی از دانش که در دل جامعۀ محلی و زندگی روزمرۀ آن‌ها است. جامعۀ محلی سال‎هاست که برای پژوهشگران شهری، نهایتاً منابعشان را وسط گذاشته‌اند؛ نه آنکه بخواهند تحلیل‎گرانی که در مسیر پژوهش و خلق دانش قرار بگیرند و بر آن اثر بگذارند.

در دهه‎های اخیر، حق اثرگذاری بر محیطی که بر ما اثر می‌گذارد، تماماً به شهرسازان، معماران و مدیران شهری واگذار شده است و دانشِ «شهرسازی» نیز به‌عنوان ابزار اعمال قدرت آن‌ها بوده است. این دانش، ابزاری است که اگر تولید و توزیعش در اختیار کسانی قرار بگیرد که از آن نفع می‌برند، می‎تواند تغییرات مثبتی را در زندگی‌شان رقم بزند. تغییری که سال‎هاست در زندگی گروه عمده‎ای از ساکنان شهر مشاهده نشده و تنها طبقۀ خاصی از آن بهره برده‌اند. حوالی می‌خواهد شروع جریانی باشد که تمامی انسان‎ها افسار اموری را که روی زندگی‎شان اثر می‎گذارند، خود در دست بگیرند و به این واسطه، تغییرات مثبتی را در زندگی خودشان رقم بزنند.

به همین دلیل هم هست که زبان حوالی، زبان دانشگاه نیست؛ از «یک» جریان فکری یا سیاسی حمایت نمی‎کند و «یک» تصویر واحد هم از شهر ارائه نمی‎دهد. حوالی چهل‌تکه است؛ چهل‌تکه‎ای که هر شماره هم ترکیبش تغییر می‌کند. نویسندگانش عمدتاً از زمرۀ نامداران نیستند. «چهره» ندارند و نزدیک‌بودنِ تجربۀ نویسنده‌ها به موضوع در اولویت بیشتری از قدرت قلمشان قرار می‎گیرد. ممکن است به‌خاطر محدودیت منابع، ویرایش زیادی روی متن‌های دریافتی صورت بگیرد اما حوالی مجله‌ای ادبی نیست و محتوا را ارجح می‌داند.

*


تا امروز، از حوالی ترمینال و قبرستان و باشگاه و ورزشگاه عبور کرده‌ایم و به حوالی پل رسیده‌ایم. بسیار خوشحال خواهیم شد اگر شماره‌های قبل به دستتان رسیده است، به ما بازخورد بدهید.موضوع شمارۀ بعدمان پادگان است، بعد از آن خوابگاه، بعدتر تالار و شمارۀ هشت هم متروکه. اگر دربارۀ هرکدام از این فضاها موضوعی توجهتان را جلب کرده است، با ما به اشتراک بگذارید.