تحميل كتاب جشن همگانی pdf
الكاتب: مجید قیصری
التقييم:3.29
جشن همگانی، ۱۶ داستان کوتاه را از این نویسنده در بر میگیرد که داستانهایش با بهره مندی از مفاهیم اسطورهای، مضامین دینی و مذهبی و باورهای بومی ایران، نوشته شده اند. قیصری در این مجموعه، خلاف آثار پیشین خود از داستانهای جنگ، فاصله گرفته و به نوشتن داستانهایی با مضمونهای متنوع که بیشترشان اسطورهای و دینی هستند روی آورده است. به این ترتیب، داستانهای «جشن همگانی» از نظر مضمون، متنوع هستند.
قیصری در این کتاب، با دست مایه قرار دادن موضوعات و مضامین مختلف، مواجه انسان سنتی با موقعیتهای ویژه جهان مدرن و پسامدرن، داستان نویسی کرده است.
عناوین داستان های این کتاب به ترتیب عبارت است از موسای دیگر، سنگ اقبال، سحر باطل، دختر رَز، آهنگی برای کشتار، بلور، جشن همگانی، رمیدن، شر کامل، فرار، شیرین، هر شب یکی از این گله کم می شود، قلعه گِلی، آب مطلق آب مضاف، پیشگویی، سفرنامه عیلامی.
قیصری در داستانهای «جشن همگانی» گاه از سوژههای دینی برای خلق داستانش بهره برده است. در داستانی به نام «فرار»، به ماجرای زوجی مسلمان میپردازد که میخواهند به خارج مهاجرت کنند. داستان «آهنگی برای کشتار» درباره نوازندهای است که تارش را آلت لهو دانسته و شکستهاند. در «آب مطلق، آب مضاف» راوی و شوهرش یک خانه خریدهاند از یک خانواده ارمنی و… نویسنده گاهی از اسطورهها و باورهای مشخص بومی ایرانی بهره میبرد. در داستان «بلور»، خادم مسجد دهکده به راوی زنگ زده که برگردد به دهشان نزدیک دماوند، چون سگش کشته شده و خانهاش به یغما رفته است. «هر شب یکی از این گله گم میشود» روایت گر زندگی پیرزنی است که همیشه در پارک جلوی مجتمع مینشیند و به ساختمان زل میزند. او صدای گرگی را میشنود که دیگران نمیشنوند و مدعی است هر بار که گرگ زوزه بکشد یکی از اهالی ساختمان میمیرد.
قیصری گاهی واقعهای تاریخی را زمینه داستانش میکند. در داستان «سحر باطل»، راوی بعد از خریدن فالی در «ری» و خواندنش گم شده و در «هرات» در زمان امیر نصر سامانی ظاهر میشود. این داستاننویس، در داستان «دختر رز» از این کتاب، به مسائل و آسیبهای اجتماعی پرداخته است. این داستان، درباره یک نقاش (یا شاید هم یک دکوراتیو) است که برای بوتیکها و آگهیها مدل لباس زنانه طراحی میکرده و حالا تحت بازجویی پلیس است که دنبال شاخ نبات میگردند و او مدعی است اسم طرحش شاخ نبات بوده و هر زنی که آن لباسها را به تن میکرده شاخ نبات میشده و شاخ نبات یک نفر نیست
داستان «جشن همگانی»، هم از این قرار است که در روز تولد آقای مهرگان که نقاش است، هدیهای عجیب به دست همسرش میرسد یک دوربین فیلمبرداری و یادداشتی که از او میخواهند در فیلم مستندی که درباره زندگی شوهرش میسازند کمکشان کند و پنهانی با دوربین لحظههایی از زندگی واقعی پیرمرد را ثبت کند که نشان دهد او انسان خوشبختی بوده است.