تحميل كتاب بچه ی مردم pdf

تحميل كتاب بچه ی مردم pdf

الكاتب: Jalal Al-e Ahmad

التقييم:3.28

تاريخ النشر: 1962
Goodreads

تحلیلی فرمالیستی بر داستان «بچه مردم»، اثر جلال آل احمد از مجموعه‌ی سه تار، نوشته شده توسط مجتبا شاه آبادی فراهانی

همانطور كه میدانید ادگار آلن پو اعتقاد دارد داستان كوتاه باید حادثه واحدی را بیان كند و در خواننده اثر بگذارد، آنقدر كوتاه باشد كه بتوان آن را در یك نشست خواند، هیچ كلمه و یا حادثه‌ای كه نبود آن خللی بر داستان وارد كند وجود نداشته باشد و به طور كلی زاید نباشد.

ابتدا این داستان را بر اساس زاویه دید، جدال، زمینه، لحن و پلات كه عناصر سازنده داستان كوتاه به شمار می‌روند بررسی می‌كنیم.

- زاویه دید داستان اول شخص است كه پر واضح است كه بهترین زاویه دید را برای انتقال حس مادری كه قصد دارد بچه سه ساله‌اش را در خیابان رها كند است. شما مستقیماً روبروی مادر می‌نشنید و بی واسطه به سخنان مادر گوش می‌دهید، حال شما تصور كنید اگر داستان را از زبان دانای كل(سوم شخص) می‌شنیدید آیا باز هم این مقدار می‌توانستید با مادر این داستان رابطه برقرار كنید.

- جدالِ داستان بین زن و شوهر است كه منجر به حادثه‌ی رها كردنِ كودك می‌شود و سپس این درگیری، تغییر جهت داده، به جدالِ زن با وجدانِ خودش می‌شود.

- زمینه داستان با آوردن «ده شاهی»، «میدان شاه» و… مشخص می‌كند كه داستان در تهران و بین سالهای 1330 تا 1340 اتفاق افتاده است.

- لحن داستان كاملاً متناسب با شخصیت‌های آن تغییر كرده است و ما می‌بینیم كه لحن كودك، لحن مادر، لحن شوهر و حتی لحن شاگرد شوفر كاملاً متفاوت و به جا است.

- سلسله حوادث و اتفاقات داستان بر مبنای فقر فرهنگی پایه‌ریزی شده است و ما شاهد هستیم كه اساس تمامی اتفاقات این داستان ریشه در فقر فرهنگی دارد.

با توجه به كم بودن حوصله خواننده محترم و فضای وبلاگ نكات مهم داستان را بررسی می‌كنم

داستان به نوعی در دسترس نبودن امكاناتِ تعلیم و تربیت، فقر و مسائل متعدد دیگر، را در جامعه آن سالها به رخ می كشد. در داستان با زنی روبرو هستیم كه به دلیل فقر فرهنگی تمامی اعمال خود را غریزی انجام می‌دهد و بیشتر اهداف او شخصیت‌های دیگر داستان در راستای ارضای نیازهای غریزی و تولید مثل است. برای مثال زن بعد از طلاق از شوهر اول، مدت زیادی نگذشته است كه مجدداً ازدواج می‌كند، این را از آنجایی كه می‌گوید «یك كت و شلوار آبی كوچولو همان اواخر، شوهر قبلی‌ام برایش خریده بود؛ وقتی لبایش را تنش می‌كردم …» معلوم است كه بین جدایی و ازدواج مجدد، فاصله چندانی نبوده و گرنه لباس به تن كودكی كه در حال رشد است تنگ می‌شد.

در جای دیگر می‌گوید «آن شب پهلوی من هم نیامد؛ مثلاً با من قهر كرده بود. شب سوم زندگی ما با هم بود؛ ولی با من قهر كرده بود.خودم می‌دانستم كه می‌خواهد مرا غضب كند تا كار بچه را زودتر یكسره كنم.»

زن آنقدر به همخوابگی با شوهرش اهمیت می‌دهد كه حتی بعد از دو شب نخوابیدن شوهر در كنار او باعث می‌شود تا به فكر خلاصی از دست كودك بر‌آید. رفتاری كه حیوانات با بچه‌های خود دارند، در واقع حیوانات هستند كه كودكانشان یا یكدیگر برای آنها فرق نمی‌كند و زن این داستان نیز در جایی می‌گوید«من كه اول جوانیم است؛ چرا برای یك بچه اینقدر غصه بخورم؟ … حالا خیلی وقت دارم كه هی بنشینم و سه تا و چهار تا بزایم.» و …