تحميل كتاب بودای رستوان گردباد pdf

تحميل كتاب بودای رستوان گردباد pdf

الكاتب: حامد حبیبی

التقييم:3.00

تاريخ النشر: 2012
Goodreads

يک ماه بود که هر شب به خانه که مي‌رسيدم مي‌ديدم کسي يک کيسه‌زباله را درست گذاشته جلوِ در پارکينگ. خيلی ناراحت‌کننده بود. بايد در آن سوز سرما پياده مي‌شدم، با پا آن را کنار مي‌کشيدم و در را باز مي‌کردم و بعد ماشين را توی پارکينگ مي‌گذاشتم. صبح‌ها از کيسه‌زباله خبری نبود. کسی که اين کار را مي‌کرد نظم عجيبی در کارش داشت، هميشه کيسه را جای ثابتي مي‌گذاشت و حتا يک روز هم وظيفه‌ی مقدسش را ترک نمی‌کرد. لجم درآمده بود. يک نفر که حوصله ندارد تا سر کوچه برود آپارتمان ما را نشان کرده که بي‌عرضگي از سروروی ساکنانش می‌ريزد؛ يک دبير بازنشسته و دخترش، پيرزن غرغروی پرچانه، زن و شوهری جوان که فقط عجله دارند زودتر چراغ را خاموش کنند و من.‏