تحميل كتاب برج سکوت در مرز دیدار روشنان pdf
الكاتب: حمیدرضا منایی
التقييم:3.11
تُف زندگی خیلی بیرحم است چون برای آنچه به سر ما میآورد هیچ وقت توضیح نمیدهد. حتی لحظهای صبر نمیکند که جای زخمهات را بلیسی و کمی آرام بگیری. آدمها هم خیلی بیرحماند چون فلاکت و بدبختی دیگران را میبینند و جای کمک، خود را کنار میکشند… همهشان میخواهند جزء گروه برندهها باشند… بعضیها هم به خاطر شرارت ذاتیشان با لگد میکوبند روی انگشت آنکه از لب دره آویزان است… ولی از همه اینها بیرحمانهتر، رفتار امثال من بود با خودم که اگر ذرهای دلسوز خودم بودم، کوه استعدادهام این گونه تباه نمیشد…
درد، درد میآورد و حرف، حرف… حالا که اینها را مینویسم درد خودم تنها نیست؛ این تاریخ آدمهایی است که غلطک روزگار بیصدا از رویشان رد میشود، و هیچ دردی سختتر از این نیست که دردت را انکار کنند و تو دلبریده و ناامید از هر کمک و راه نجاتی، ذره ذره شاهد نابودی خود باشی…
جلد سوم از کتاب “برج سکوت”