تحميل كتاب بازگشت pdf
الكاتب: گلی ترقی
التقييم:2.93
دوستانش اسم او را گذاشته بودند «زن پراکنده» چون هر تکه از وجودش به سوی کسی يا چيزی میدويد به سوی پسرهايش در آمريکا، شوهرش در تهران، خواهرش در کانادا، برادرش در آلمان، و دوستان نزديکش پخش و پلا در اطراف و اکناف جهان. خودش را با نگاه اين آدمها میشناخت. حس میکرد بدون اين ديگران کم و کسر دارد، مثل نشانی خانهای که اسم کوچه يا کد پستیاش پاک شده باشد. تيزهوشی و حافظهی آن وقتهايش را نداشت. اسم آدمها، فيلمها، و عنوان کتابها از يادش میرفت. مطمئن بود اين فراموشی زودرس، اين حواسپرتی و سرگشتگی، به خاطر زندگی در جايیست که جای واقعی او نيست. بايد بر میگشت اما… هزار بايد و نبايد و شايد به اين «اما»، به اين سه حرف کوچک، آويزان بود. اگر بر میگشت و میديد در شهر خودش هم غريبه است، اگر زبان دوستان قديمیاش را نمیفهميد و میديد قبولش ندارند، اگر حرفهايی که پشت سر اميررضا میزدند حقيقت داشت؟ اگر اگر اگر… ؛