تحميل كتاب افتاده بودیم در گردنهی حیران pdf
الكاتب: حسین لعلبذری
التقييم:3.17
داستانهای مجموعهی «افتاده بودیم در گردنهی حیران» جهانی ملموس و آدمهایی زنده را با خوانندگانش به اشتراک میگذارد. حسین لعل بذری با زبانی تراشخورده و نثری پخته و منسجم، به خلق فضاهایی دست میزند که میان وهم و واقعیت در نوسان است و آدمهایی را به نمایش میگذارد که با ویژگیها و واکنشهای زنده و قدرتمندشان به خوبی قابلیت ماندگار شدن در ذهن خواننده را دارا میباشند.
نویسنده در این مجموعه با بهره گرفتن از فرهنگها و گویشهای مختلف، فضایی متنوع ایجاد میکند و از یکنواختی و سکونی که گریبانگیر بخش عمدهای از فضاهای داستانی اخیر است، دور میشود.
حسهای متنوع انسانی از مرگ و رنج گرفته تا عشق و امید، در این مجموعه هر یک سهم خود را دارند و هیچکدام جا را بر دیگری تنگ نمیکنند. هرچند درد و مرگ عناصر پررنگی در داستانهای لعل بذری هستند، اما «افتاده بودیم در گردنهی حیران» کتابی است که با وجود تمام ناکامیها و رنجها و مرگهایی که روایت میکند، در نهایت خالصانه در ستایش عشق و زندگی تصنیف شده.
برشی از کتاب
بگذار فکر کنم پری سیما. از کی دور شدیم از هم؟ از کی آنقدر یالغوز و تنها شدم که تو و سانگالا و همه را فراموش کردم؟ همهاش دو سال نبودم، دانشگاه بودم. خب تو هم نبودی که. عروس شدی رفتی بابلسر. چه میدانم، هر وقت میپرسیدم میگفتند خوب است. میگفتند دارد زندگیاش را میکند. چه میدانم شوهرش مرد آقایی است، نجیب است. گه بخورد توی آن نجابتاش. آدم نجیب که زنش بلند نمیشود نصف شب خودش را بسپارد به موجهای دریا. بعد تازه صبح بفهمد که زنش نیست، اولاش هم لابد بلند شده رفته دستشویی، چشمهاش که روشن شده و برگشته احساس کرده یک چیزی کم است؛ یک تودهی گوشت و چربی که جایش توی رختخواب خالی است…