تحميل كتاب از ما بهتران pdf
الكاتب: محمد محمدعلی
التقييم:2.72
معمار او را به کناری کشید و آهسته زیر گوشش گفت “سلمانی و آقای سرناچی و جامهدار سم داشتن.”
مشدی حبیب پرسید “سم داشتن؟”
معمار هیجانزده گفت “چطور تاحالا ندیدی؟”
مشدی حبیب با یک دست شانهی معمار را گرفت و با دست دیگر پاچهی شلوار خود را بالاتر زد تا بهتر دیده شود “سم که چیزی نیست، منم دارم معمار”