تحميل كتاب !فرودگاه، لطفاً pdf

تحميل كتاب !فرودگاه، لطفاً pdf

الكاتب: Payam Ebrahimi

التقييم:3.92

تاريخ النشر: 1390
Goodreads

داستان های کودکی از آن دست داستان ها هستند که اصلاً برای هیچ چیز اهمیتی قائل نیستند. برایشان فرقی نمیکند که پولدار هستید یا بی پول،کارمندید یا بیکار، مجردید یا متاهل، خوشحالید یا غمگین و یا حتی جوانید یا پیر. کافی ست ثانیه ای بهشان مهلت دهید تا یکباره روی سرتان خراب شوند و با آن جنب و جوش و انرژی پایان ناپذیر مرتباً جلوی چشمتان از یک سو به سوی دیگر بروند و تا آنطور که میخواهند بهشان توجه نکنید هم دست از سرتان بر نمیدارند. داستان های کودکی دقیقاً از همان دست داستان هایی هستند که اصلاً برایشان مهم نیست شما در چه شرایطی قرار دارید. شب هنگام خسته از کار روی تخت افتاده اید، از یک سفر رویایی بر میگردید، می خواهید به تماشای مسابقه ی فوتبال تیم مورد علاقه تان بروید، از کار اخراج شده اید، دار و ندارتان را دزدیده اند، تهدید به مرگ شده اید و یا حتی مرده اید. داستان های کودکی ،داستان های کودکی اند و وقتی توجه می خواهند باید تحت هر شرایطی به آنها توجه کنید و این توجه برای هر کدام از ما می تواند سبک و سیاق خاصی داشته باشد. بعضی هامان عادت کرده ایم دخترک کبریت فروشی که ته ذهنمان میخواهد از او یک کبریت بخریم را به باد کتک بگیریم، بعضی ها وقتی در اعماق وجودمان اسم غول چراغ جادو را می شنویم قدمهایمان را تند میکنیم تا قبل از تاریکی هوا به خانه برسیم و بعضی ها هم وقتی صدای پطروس را می شنویم که برای نجات شهر از ما کمک میخواهد ترجیح میدهیم سرمان را بچرخانیم سمت همسرمان و از او بپرسیم ”هانی. امشب کدوم لباس رو بپوشم؟” و او هم احتمالاً سمت راست را نشان میدهد و ما هم بی توجه سمت چپی را می پوشیم، چون لباس راستی را در میهمانی قبلی پوشیده بودیم و دماغ پینوکیو هم اگر گه گاه از ته ذهنمان بلند وبلند و بلندتر شود و تا جلوی چشممان بیاید سریعاً یاد میوه فروش و قصاب و بقال و راننده تاکسی و کم کم دوستان و آشنایان و نزدیکان و مابقی جمعیت هفت میلیاردی کره ی زمین میافتیم که چه دروغ هایی که بهمان نگفته اند و یا چه دروغهایی که ما بهشان نگفتیم و سرآخر هم وقتی از سر بیکاری، مثل تمام دقایق دیگر زندگیمان بی حوصله روی مبل افتاده ایم و تلویزیون تماشا میکنیم مرتباً ته ذهنمان دنبال سیندرلای نازنین می گردیم تا برای شب شامی با هم بخوریم و البته این بار هرچه میگردیم خبری از سیندرلا نیست، چرا که او سالهاست با پسر یکی از پادشاهان کشورهای همسایه ازدواج کرده و دیگر توی ذهن ما بیا نیست.

“فرودگاه،لطفاً” قرار است مجموعه ای باشد از تمام این دل مشغولی ها. تمام حملات ناگهانی داستانهای کودکی که وسط روزهای پرتلاطم و بی ثبات زندگی بر سر هر یک از ما میتواند فرود بیاید. شخصیت های این مجموعه دوستان و آشنایان سالهای کودکی ما هستند که بعد از سالیان سال از توی کتابها بیرون آمده و جایی درست وسط انچه ما زندگی می نامیم قرار گرفته اند و داستان ها نیز نمایش سردرگمی و حیرت همین شخصیت ها هستند در درک تفاوت آنچه باید میشدیم و آنچه شدیم.

پیام ابراهیمی
4 دی ماه 1390